شریک شدن در یک دفتر حقوقی چگونه است؟

شریک یک شرکت حقوقی وکیلی است که کار خود را به عنوان یک شریک شروع کرده است اما به سمت مالکیت جزئی در شرکت پیشرفت کرده است. در یک شرکت حقوقی دو نوع شریک وجود دارد: شرکای سهامی که شرکای هستند که نه تنها حقوق دریافت می کنند، بلکه در پایان سال نیز سهمی از سود دریافت می کنند، و شرکای غیر سهامی که به مدیریت شرکت کمک می کنند و دارند. حق رای دارند اما سهمی از سود دریافت نمی کنند.

یک وکیل چه مدت باید قبل از شریک شدن با یک شرکت باشد؟

به طور کلی، این بستگی به اندازه شرکت دارد که چه مدت طول می کشد تا یک شریک شریک شود. همچنین به اخلاق کاری کاردان و عملکرد آنها در کار بستگی دارد. اگر واقعاً می خواهید روزی شریک شوید، باید تلاش کنید تا بهترین کار را انجام دهید و نشان دهید که برای شرکت دارایی هستید. به طور کلی، ممکن است بین ۷ تا ۱۱ سال طول بکشد تا شریک شوید. با این حال، برای شرکت های کوچکتر، ممکن است زمان کمتری نیز ببرد.

چگونه یک وکیل شریک می شود؟

زمانی که وکلا کار خود را شروع می کنند، آنها به عنوان همکاران در نظر گرفته می شوند. کاردان عموماً در این صنعت تازه کار است و نسبت به سایر وکلای دادگستری دارای سالهای کمتری تجربه است. برای اینکه یک وکیل شریک شود، معمولاً از آنها دعوت می شود.

روش سنتی شرکت‌های حقوقی برای دعوت از وکیل بر اساس سال‌ها تجربه و ساعت‌های قابل پرداخت آن‌ها است. آنها معمولاً از یک رویکرد تک لایه پیروی می کنند که در آن وکلای ارشد را از داخل شرکت پس از چند سال حضور در شرکت ارتقاء می دهند. آنها همچنان به آنها حقوق می پردازند اما سهمی از سود را نیز ارائه می دهند. اینها به عنوان شرکای سهام شناخته می شوند و معمولاً با موقعیت خود، مانند حق رأی و توانایی تصمیم گیری برای شرکت، قدرت بیشتری به آنها داده می شود. آنها مالک بخشی از دارایی های شرکت هستند که شامل املاک و مستغلات می شود. با این حال، آنها همچنین در هزینه ها و بدهی های شرکت سهیم هستند.

برای تبدیل شدن به یک شریک سهام، یک وکیل باید برای مالکیت بخشی از شرکت سرمایه گذاری کند. این مقدار معمولاً به اندازه شرکت بستگی دارد. برخی از شرکت ها برای تامین مالی شریک، وام خرید ارائه می کنند.

راه دیگری که می‌توان یک همکار را دعوت کرد، از طریق سرمایه‌گذاری است، که اساساً به میزان کسب‌وکاری که شریک از طریق کار سخت ایجاد می‌کند، بستگی دارد. ارزش بر اساس مبدأ و رهبری وکیل تعیین می‌شود، و سپس بر اساس میزان مشارکت وکیل در کسب‌وکار شرکت، سهام یا امتیاز اعطا می‌شود.

راه دیگری که یک شرکت حقوقی از یک شریک برای پیوستن به مشارکت دعوت می کند، تبدیل شدن به یک شریک غیر سهامی است. شرکای غیر سهامی حقوق دریافت می کنند اما در سود شریک نیستند. این راهی است که برخی از وکلا می توانند اعتبار شریک یک شرکت را به دست آورند، اما هیچ مالکیت مشترکی ندارند. به طور کلی، مشتریان خارجی و سایر وکلا نمی دانند که شریک دارای سهام است یا غیر سهام. معمولاً اعلام نمی شود.

مطالعه بیشتر: دفتر وکالت چیست ؟ گستره خدمات دفتر وکالت 

آیا برای تبدیل شدن به یک شریک سهام ایراداتی وجود دارد؟

هنگامی که یک شریک شریک می شود، اعتبار به دست آمده با جنبه های منفی موقعیت جدید آنها خنثی می شود. به عنوان مثال، سرمایه گذاری قابل توجهی که آنها برای خرید در شرکت انجام دادند، می تواند یک ضربه مالی بزرگ باشد. سرمایه آنها می تواند از 25 تا 35 درصد حقوق سالانه آنها باشد و حتی در برخی از شرکتها تا 50 درصد نیز می رسد. در برخی موارد، پس از شریک شدن، یک وکیل می تواند متوجه شود که در سال اول خود پول کمتری نسبت به سال قبل داشته است. این می تواند سال اول آنها را به عنوان یک شریک بسیار پر استرس کند زیرا آنها در تلاش برای جبران تفاوت هستند.

نکته منفی دیگر این است که شما به عنوان مالک شرکت، مسئول بدهی های متحمل شده و هرگونه مشکل دیگری که ممکن است بر کل شرکت تأثیر بگذارد نیز هستید. شما دیگر کارمند نیستید، بنابراین وقتی شرایطی پیش می آید، شما و سایر شرکای شرکت به یک اندازه پاسخگو هستید.

همچنین، به‌عنوان مالک شرکت، به احتمال زیاد مجبور خواهید بود برای مزایای خود بپردازید، این هزینه دیگری است که هرگز به عنوان یک شریک نداشته‌اید. اینها مواردی هستند که باید هنگام پذیرش دعوتنامه برای تبدیل شدن به یک شریک سهام در نظر بگیرید.

به معنای عادی کلمه خیر، شریک را نمی توان اخراج کرد زیرا شریک نیز مالک جزئی شرکت است. اگر شخصی صاحب کسب و کار خود باشد، نمی توان آن را فسخ کرد. معمولاً یک قرارداد مشارکت کتبی وجود دارد که الزامات خاص یک شریک و پیامد عدم رعایت آنها را مشخص می کند. آنها همچنین در سن بازنشستگی اجباری که معمولاً حدود 65 سال یا بیشتر است، می نویسند. وقتی شریک قرارداد مشارکت را امضا می کند، اعلام می کند که مایل به رعایت دستورالعمل ها است.

با این حال، مواقعی وجود داشته است که فسخ ضروری بوده است، مثلاً اگر شریکی مرتکب جرم یا تخلفی شود یا یک بیماری روانی ناتوان کننده را تجربه کند. اما بدون یک قرارداد مشارکت معتبر، روند حذف شریک باید شامل دعوی در دادگاه مدنی باشد که می تواند هزینه زیادی را به همراه داشته باشد. مگر اینکه شرکای دیگر بتوانند ثابت کنند که شریک کاری غیرقانونی انجام داده است، مانند اختلاس، اگر غیرممکن نباشد، بسیار مشکل است.